▪️آن روز مطلبی گفتند "که بعد از حمام از خانه خارج می‌شود" و عصبانیت من به اوج رسید، رفتم تا با ایشان اتمام حجت کنم و ایشان را بترسانم
▪️ با اینکه گفتند بالش را برداشته تا صدای گلوله را بگیرد و من اصلاً این را نمی دانستم که بالش صدای گلوله را کم می‌کند، بالش را بردم تا ایشان اسلحه را نبیند
▪️فرضم این بود که ایشان زیر دوش هستند اما ایشان تقریباً جلوی در بودند. با ایشان سینه به سینه شدم. بالش هم دست من بود و آن را کنار زدم و گفتم "ببین میخوای داستان رو تموم کنیم؟" اما ایشان هول شد و دستش را روی شانه‌های من گذاشت و من را به عقب هل داد که گلوله اول شلیک شد
▪️چهار گلوله بعدی هم در حالتی بود که ایشان دست و اسلحه را گرفته بود و من تلاش میکردم اگر گلوله‌ای هم شلیک می‌شود به سمت بالا باشد/ ایسنا

www.modara.ir
@modara_ir | سایت خبری #مدارا

مشاهده مطلب در کانال


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

شرح سادات آهو قلندی بویژه خلفوند و تیره خلیل اکبر خداحافظ بیان Sophia دوربین مدار بسته Grady Mikey وب سایت تبریز باکسر Monica